نويسنده: آنتوني گيدنز
مترجم: منوچهر صبوري




 

دو نفر در پياده رو يک شهر از کنار يکديگر مي گذرند. هر دو نگاه مختصري رد و بدل کرده، خيلي سريع چهره و سبک لباس پوشيدن ديگري را برانداز مي کنند. هنگامي که نزديکتر مي شوند و درست از کنار يکديگر مي گذرند، هر يک به سويي مي نگرد تا نگاهش با نگاه ديگري تلاقي نکند. آنچه در اينجا، مي گذرد ميليونها بار در روز در شهرهاي کوچک و بزرگ جهان رخ مي دهد.
هنگامي که رهگذران سريعاً نگاهي به يکديگر مي اندازند، و آن گاه وقتي خيلي نزديک مي شوند، دوباره به سويي ديگر مي نگرند، آن چيزي را به نمايش مي گذارند که اروينگ گافمن(1) (1967، 1971) بي توجهي مدني مي نامد و ما در اغلب موقعيتها چنين انتظاري از يکديگر داريم. بي توجهي مدني به هيچ وجه با ناديده گرفتن ديگري يکي نيست. هر فرد به ديگري نشان مي دهد که حضور وي را درک کرده است. اما از هرگونه حرکتي که ممکن است مزاحمانه تلقي گردد اجتناب مي کند. نشان دادن بي توجهي مدني به ديگران چيزي است که ما کم و بيش به طور ناخودآگاه انجام مي دهيم، اما در زندگي روزانه ي ما اهميت اساسي دارد. مردم به وسيله ي آن به يکديگر مي فهمانند که دليلي ندارد به مقاصد ديگران بدگمان باشند، نسبت به آنها دشمني داشته يا به هر طريق ديگري مخصوصاً از آنها احتراز کنند. (Goffman, 1963)
بهترين راه براي درک اهميت اين موضوع فکر کردن به مواردي است که اين شيوه به کار برده نمي شود. در بعضي مواقع شخص ممکن است به طور ثابت به ديگري خيره شود و چهره اش آشکارا احساس خاصي را بيان کند. اين امر معمولاً تنها ميان عشاق، اعضاي خانواده يا دوستان نزديک يا در جايي که شخصي نسبت به ديگري خشمگين است، رخ مي دهد. غريبه ها يا آشنايان اتفاقي، خواه در خيابان با يکديگر برخورد کنند، يا در محل کار و يا در يک مهماني عملاً هرگز اين گونه به يکديگر خيره نمي نگرند. خيره نگريستن به ديگري به سادگي مي تواند نشانه ي نيتي خصمانه پنداشته شود. تنها در جايي که دو گروه بيگانه به شدت با يکديگر دشمن باشند ممکن است به چنين کاري مبادرت ورزند. بدين سان سفيدپوستان جنوب آمريکا معروف بودند که به سياهاني که از کنارشان مي گذشتند نگاه "خيره نفرت آميز"ي مي افکندند.
حتي دوستان در گفتگوي نزديک بايد در مورد نحوه ي نگريستن به يکديگر دقيق باشند. (Goodwin, 1981) هر فرد توجه و مشارکت خود را در گفتگو با نگاه کردن منظم به چشمان ديگري نشان مي دهد، اما نه با خيره شدن به آنها. خيلي جدي به کسي نگريستن ممکن است نشانه اي از بي اعتمادي به آنچه ديگري مي گويد، يا دست کم عدم درک گفته هاي او تلقي شود. با وجود اين اگر هر يک از طرفهاي گفتگو اصلاً به چشمان ديگري نگاه نکند، ممکن است فريبکار، غيرقابل اعتماد يا در غير اين صورت غيرعادي تصور شود.
چرا، بايد افراد به جنبه هاي به ظاهر بي اهميت رفتار اجتماعي علاقه مند باشند؟ گذشتن از کنار کسي در خيابان، يا رد و بدل کردن چند کلمه با دوستي، فعاليتهايي کوچک و کم اهميت به نظر مي رسند، کارهايي که ما هر روز به دفعات بي شمار انجام مي دهيم بي آنکه نيازي به انديشيدن درباره ي آنها داشته باشيم. در واقع، مطالعه ي اين گونه شکلهاي به ظاهر بي اهميت کنش متقابل اجتماعي داراي اهميت زيادي در جامعه شناسي است، و نه تنها به هيچ وجه کم اهميت نيست، که يکي از جذاب ترين حوزه هاي پژوهش جامعه شناختي است. مطالعه ي کنش متقابل اجتماعي روزانه به دو دليل بسيار مهم است.
1) کارهاي عادي زندگي روزانه، که ما را در کنش متقابل چهره به چهره و کم و بيش دايمي با ديگران درگير مي کنند، قسمت اعظم فعاليتهاي اجتماعي ما را تشکيل مي دهند. زندگي ما پيرامون تکرار الگوهاي همانند رفتار روز به روز، هفته به هفته، ماه به ماه و حتي سال به سال سازمان يافته است. به عنوان مثال، به آنچه ديروز و روز پيش از آن انجام داديد بينديشيد. اگر هر دو روز، روزهاي ميان هفته بوده اند، به احتمال زياد در "همان وقت معمول" بيدار شديد (که خود کار عادي مهمي است). ممکن است صبح نسبتاً زود روانه ي کلاس شده باشيد، که متضمن سفر از خانه به مدرسه يا دانشکده است که تقريباً در همه ي روزهاي هفته اين کار را انجام مي دهيد. شايد معمولاً براي ناهار به بعضي از دوستان مي پيونديد و در بعدازظهر براي رفتن به کلاس يا مطالعه ي شخصي برمي گرديد. سپس، دوباره روانه ي خانه مي شويد و احتمالاً بعداً در شب با دوستان ديگري بيرون مي رويد. بديهي است، کارهاي عادي اي را که ما هر روزه دنبال مي کنيم يکسان نيستند، و الگوهاي فعاليت ما در روزهاي تعطيل آخر هفته معمولاً با الگوهاي فعاليت در روزهاي هفته فرق مي کنند. اگر تغيير عمده اي در زندگي يک فرد رخ دهد- مانند ترک دانشکده براي اشتغال به کار- معمولاً بايد تغييرات مهمي در کارهاي عادي روزانه داده شود، اما به طور طبيعي، يک سلسله عادات جديد و نسبتاً منظم برقرار مي شود. بنابراين، کارهاي عادي هر روزه ي ما، و کنشهاي متقابلي که اين کارها ما را با ديگران در آنها درگير مي کنند، به آنچه ما انجام مي دهيم ساخت و شکل مي دهند. ما مي توانيم از بررسي آنها، درباره ي خودمان به عنوان موجودات اجتماعي و درباره ي خودِ زندگي اجتماعي چيزهاي زيادي بياموزيم.
2) مطالعه ي کنش متقابل اجتماعي در زندگي هر روزه به روشن کردن نهادها و نظامهاي اجتماعي بزرگتر کمک مي کند. در واقع، همه ي نظامهاي بزرگ اجتماعي به الگوهاي کنش متقابل اجتماعي که در جريان زندگي در خيابان از کنار يکديگر مي گذرند در نظر بگيريد، يعني زودگذرترين نوع کنش متقابل اجتماعي که مي توان تصور کرد. هنگامي که چنين رخدادي را مستقلاً در نظر بگيريم شايد چندان ارتباط مستقيمي با شکلهاي بزرگ و دايمي تر سازمان اجتماعي نداشته باشد. اما وقتي بسياري از اين گونه کنشهاي متقابل اجتماعي را در نظر بگيريم، ديگر چنين نيست. ويژگيهاي بسيار فراگير زندگي اجتماعي از طريق بي توجهي مدني و ساير شيوه هاي کنش متقابل که ما به کمک آنها با بيگانه ها رابطه برقرار مي کنيم، حفظ مي شوند. در جوامع امروزي، بيشتر مردم در شهرهاي کوچک و بزرگ زندگي مي کنند و دايماً با ديگران، بي آنکه آنها را بر پايه ي روابط شخصي بشناسند، کنش متقابل دارند. بي توجهي مدني يکي از وسائلي است که به زندگي شهري با جمعيتهاي پرجنبش و شتابانش، و بسياري تماسهاي زودگذر و غيرشخصي، خصلت ويژه اش را مي دهد.

پي‌نوشت‌:

1. Erving Goffman

منبع مقاله:
گيدنز، آنتوني، (1376)، جامعه شناسي، ترجمه ي منوچهر صبوري، تهران: نشر ني، چاپ بيست و هفتم: 1391.